تولد تولد تولدت مبارک عزیزم
سلام سلامر بعد یک مدت غیبت طولانی بالاخره اومدم مامانی با کلی حرف. طی این مدتی که نبودم مامانی کلی سرش شلوغ بود چونکه مامانی داشت خانه تکانی میکرد برای رسیدن بهار 92 و بعد 2 هفته کم کم مامانی تونست خانه تکانی بکنه و تو هم عزیزم توی این زمان کلی کارای جدید برامون انجام دادی : اول اینکه تا بهت میگفتم ماهیت کو سریع زبونتو در میاوردی و صدا تولید میکردی ، دوم : میگفتم چشات کو پلکاتو تکان می دادی ، سوم میگفتم دماغت کو تندی ماهی می شدی و تا میگفتم گوشوارهام کو دو طرف گوشامو نگاه میکردی و چک میکردی که گوشواره هام گوشمه یا نه و بعدشم مامان مهوش یادت داده بود که بگی ا... اکبر و تو هم در جوابش دستتو میبردی بالا و و پایین البته فقط یه دستتو. بعد ک...
نویسنده :
rasha
15:06